21 آگوست روز جهانی کارآفرینان است. روزی که باید قدردان زحمات بزرگانی باشیم که این دنیا را برای خیلی از ما زیباترکردند. روزی که نامهای زیادی را میتوانیم از ذهنمان بگذرانیم و از آنها به نیکی یاد کنیم. بی شک در این میان، مرحوم بهروز فردوس بیش از همه برای ما میدرخشد. بنیانگذار گروه ماموت و کارآفرینی که نگرش مثبت دیروزش، موفقیتهای بزرگ امروز را برای همه کسانی به ارمغان آورده که از او هر لحظه به نیکی یاد میکنند. به همین بهانه با محمد مومنی، مدیرعامل شرکت دنیای ماموت گفتوگو کردیم و او درباره کارآفرینی و مرحوم بهروز فردوس سخن گفت.
برای ابتدای گفتوگو تعریف شما از کارآفرینی چیست؟
همانطور که از نامش پیداست، آفرینش و ایجاد زمینه کسب و کار برای سایرین است. به این معنا که یک فرد خوش ذوق، خوش ایده و بلند پرواز بتواند زمینه کسب و کار و اشتغال را برای سایرین فراهم کند. بیشترین چیزی که چنین فردی را خوشحالش میکند این است که ببیند میتواند کاری کند که چند نفر دیگر، برای تحقق ایدهها و رویاهای آن فرد، مشغول به کار شوند. این تنها چیزی است که میتواند حال یک کار آفرین را خوب کند.
خصوصیات یک کار آفرین موفق چیست؟
کارآفرینهای زیادی در کشور ما وجود دارند؛ خیلی افراد، با ایدههای کوچک و بزرگ به این فکر میافتند که بخواهند کسب و کاری را برای خود ایجاد کنند. حتی در فضای زندگی کارمندی هم این را مشاهده میکنیم که خیلیها برای شروع کسب و کاری مستقل، استعفا میدهند و به اصطلاح خودشان کار آفرین باشند که اغلب شکست میخورند. خیلیها دوست دارند شبیه کسی مثل آقای فردوس شوند اما خب انگشت شمار افرادی را میبینیم که به این درجه میرسند. دلیل این موضوع دقیقا به پاسخ این سوال و خصوصیاتی که یک کارآفرین موفق باید داشته باشد، برمیگردد. فکر میکنم مهمترین خصوصیت در یک کلام عبارت است از پشت کار پشت کار و پشت کار. بنابراین مهمترین خصوصیت یک کارآفرین از نظر من، خستگی ناپذیری و پشت کار است که باعث میشود دست از هدف بزرگی که دارد، برندارد و تحت هر شرایطی با تحمل هر سختی بتواند راهش را ادامه دهد.
چگونه یک کار آفرینی میتواند تاثیراتی در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر جامعه بگذارد؟
مشخصا وقتی کارآفرینی در حد ایدهآلش اتفاق بیفتد اولین و مهمترین خروجی آن، اشتغالزایی برای مقدار قابل توجهی از افراد جامعه است و وقتی اشتغالزایی صورت میگیرد، طبیعتا اولین تاثیر آن اثر اقتصادی است و وقتی در جامعهای رونق اقتصادی وجود دارد طبیعتا اثرات اجتماعی مثبتی را به دنبال خواهد داشت. جامعهای که به لحاظ اقتصادی شرایط خوبی دارد، طبیعتا مردمان خوشحال و بهتری نیز دارد. پس در اینجا زندگی اجتماعی هم تحت تاثیر قرار میگیرد و امنیت اجتماعی ارتقا پیدا میکند. در چنین جامعهای اساسا اتفاقات فرهنگی خوبی هم رقم میخورد.
خیلیها بر این باورند که کار آفرینی در ایران کاری بیهوده است و فایدهای ندارد؟ نظر شما درباره این موضوع چیست؟
من به هیچ وجه با این مقوله موافق نیستم و میگویم اساسا کارآفرینی ارتباطی به اکو سیستم و اقلیمی که در آن زندگی میکنیم، ندارد. این هوش یک فرد است که تعیین میکند که در چه فضایی، جه کسب و کاری را در پیش بگیرد که بتواند موفق باشد. در کشور ما فرصتهای نابی وجود دارد که شاید در یکسری از کشورها وجود ندارد و به همین ترتیب در هر فضای کسب و کاری که وارد شوید فرصتهای مربوط به آن را میتوانید پیدا کنید. پس این موضوع به جغرافیا هیچ ارتباطی ندارد و کارآفرین به اعتقاد من، در فقیرترین یا ثروتمندترین کشور جهان هم که باشد، راه خود را پیدا میکند؛ چرا که کارآفرینی یک نگرش است که اگر فرد داشته باشد در هر شرایطی، میتواند در کسب و کار خود موفق باشد.
با این تعاریفی که شما گفتید، کار آفرینی را باید ذاتی دانست یا اکتسابی؟
به اعتقاد من هم ذاتی است هم اکتسابی و هیچ کدام مطلق نیست. طبیعتا یک کارآفرین باید جوهره و پیشینه مربوط به این حوزه را داشته باشد. یک کارآفرین موفق باید در درون خود ترس و واهمهای از شکست نداشته باشد که بخشی از آن به سابقه، تربیت و محیطی که در آن بزرگ شده مربوط است که من آن را ذاتی میدانم اما به این معنا نیست که اگر کسی این را نداشت، نمیتواند کارآفرین خوبی باشد. بخش دوم آن نیز اکتسابی است و افراد زیادی هستند که در مقطعی از زمان، تغییراتی در نگرش و ذهنیتشان ایجاد شده که توانستند فردی متفاوت و متمایز نسبت به گذشته باشند و با کسب دانش روز در این حوزه، توانستند خود را ارتقا دهند.
از چه سنی میشود کارآفرینی را شروع کرد؟
به اعتقاد من هیچ محدودیت سنی وجود ندارد و کسی که خلق و خوی کارآفرینی دارد میتواند در سنین پایین هم، نقش یک لیدر را بازی کند و برای همبازیان خود نیز اشتغالزایی ایجاد کند. بارها شاهد بودیم بچههایی را که وقتی چنین روحیهای دارند در جمعهای خانوادگی و دوستانه و بازیاییهایی که انجام میدهند، به عنوان یک لیدر وارد میشوند و بازیهایی را طراحی میکنند. من به این عمل، کارآفرینی میگویم که میتواند در سنین بزرگتر به یک خروجی بهتر و ملموستر تبدیل شود. از این جهت نمیتوان تفاوتی را بین سنین مختلف دید و شرط سنی لازم برای ورود به حوزه کارآفرینی تعریف کرد.
به آقای فردوس برسیم که به عنوان یک کارآفرین همیشه از او یاد میشود. از چالشهایی که مرحوم فردوس در مسیر کارآفرینی پشت سر گذاشتند، برایمان بگویید.
طبیعتا ایشان نیز مثل هر کارآفرین دیگری، با چالشها و خطراتی که در این مسیر وجود دارد مواجه بودند و خیلی از آنها را نیز توانستند به خوبی پشت سر بگذارند که به این نقطه برسند. زمانی که به عرصه تریلیسازی ورود کردند، رقبایی در همان مقطع وجود داشتند؛ رقبایی که شاید از ماموت بزرگتر و مطرحتر بودند. ایشان تعریف میکردند که روزی به رقیبشان گفتند به زودی شما باید بیایید از ما محصولاتتان رو تامین کنید. این نشان میدهد که چقدر رویا و هدف این مرد، بزرگ بوده که توانسته با همت و پشتکاری که داشته به این هدف بزرگ، جامه عمل بپوشاند. یکی از بزرگترین چالشها و ریسکها این بود که علیرغم اینکه فارغالتحصیل آلمان بودند اما دوست داشتند در ایران، کسب و کاری داشته باشند و مشکلاتی نیز سر راهشان وجو داشت اما ایشان این مشکلات را پشت سر میگذارد. امروز به یکی از اسطورههای صنعت کشور تبدیل میشود.
مرحوم فردوس چگونه از این مشکلات عبور کردند؟
فقط یک رویکرد وجود دارد برای اینکه آدم از مشکلات مسیر کارآفرینی بتواند با موفقیت عبور کند و آن هم پشت کار و خستگی ناپذیری است. مهمترین ویژگی آقای فردوس این بود که هیچ مشکلی برایش بزرگ نبود. خیلی از چیزهایی که ذهن ما را به عنوان مدیرانی که با ایشان کار میکردیم به شدت مشغول میکرد، وقتی با ایشان مطرح میکردیم میدیدیم که چقدر ساده از کنار این موضوع میتواند عبور کند، با آرامش این موضوع را مدیریت کند و در نهایت آرامش به سازمان باز میگردد.
چه اصول و ارزشهایی در موفقیت شرکت ماموت توسط مرحوم فردوس دخیل بود؟
مهمترین اصلی که میتوانم اشاره کنم این است که ایشان از همان روز اول دنبال این بودند که کسب و کاری را بنا کنند که در آینده فرزندانش آن را اداره کنند. همانطور که میدانید ایشان در بسیاری از شرکتها نه هیات مدیره و نه مدیرعامل بود و واقعا به عنوان یک بزرگ مرد، زمینه کسب و کار را برای نسلهای بعد پایهریزی میکرد. این مهمترین وجه تمایزی است که میتوانم برای ایشان در مقایسه با سایر کارآفرینهایی که میشناسم در نظر بگیرم.
به نظر شما چه درسهایی از مرحوم فردوس میتوان به نخبگان جوان و کارآفرین انتقال داد؟
اول اینکه یک کارآفرین باید بداند که هیچ مشکلی نباید آن را ناامید و خسته کند و نباید دست از پیگیری بکشد. همانطور که آقای فردوس بارها در بزرگترین بحرانهای اقتصادی اجتماعی توانست مجموعه را مدیریت کند.
دوم اینکه باید بدانیم در هر شرایطی چیزی که سازمان را سرپا نگه میدارد منابع انسانی آن سازمان است و آقای فردوس به عنوان یک کارآفرین به این موضوع خیلی واقف بود که همیشه پرسنل راضی باشند. به این جهت که اعتقاد داشتند هر ایده بزرگ کارآفرینی برای اجرا، نیازمند داشتن شبکه منابع انسانی باانگیزه و قوی است که بتواند ایدههای خلاقانه را عملیاتی کند
بهترین توصیه آقای فردوس به عنوان یک کارآفرین چه بود؟
بهترین توصیه ایشان به مدیرانش این بود که هیچ وقت دست از تلاش نکشیم و برای رسیدن به اهداف بزرگی که در سر داریم همواره با تمام وجود تلاش کنیم؛ در این صورت حتما موفق میشویم.
به عنوان سوال آخر، از خاطراتی که با آقای فردوس داشتید بگویید.
سراسر لحظاتی که با ایشان داشتم خاطراتی شیرین بودند و یکی از مهمترین آنها، سفری بود که به اتفاق هم به هلند رفتیم، برای اینکه خط تولید باک سوخت کشنده را وارد کنیم. وقتی خط تولیدی را که سه شیفت با ظرفیت بالا برای تمام کشندههای اروپا باک تولید میکرد میدیدم و مذاکره میکردیم، من با تمام وجود اشتیاق را در چشمهای این مرد میدیدم و امروز شاهد این هستیم که بزرگترین تولید خطوط باک سوخت به همراه کشنده و تانکهای باد را داخل ایران تولید میکنیم. همینجا لازم میدانم که به پاس قدردانی از زحمات ایشان، به خصوص در این حوزه که خاطراتی شیرین را برایمان رقم زد، از خدای متعال برای ایشان، آرامش در بهشت جاودان را آرزو کنم.